کتاب خاطرات مستند استاد خسروشاهی درباره: خاطرات مکتوب

موضوع کتاب : کتب فارسی

نوع کتاب : کتابهای عمومی

سال و نوبت چاپ: اول / بهار ۱۳۹۷
تعداد صفحات: ۲۳۶

کتاب «درباره خاطرات مکتوب» از دو بخش تشکیل شده است: بخش اول شامل خاطرات و یادداشت­ های استاد در سال­ های نخستین انقلاب است و بخش دوم به خاطرات و مقالات و کلنجارها و برخوردهای مربوط به دوران پیش از انقلاب است. در انتهای کتاب فهرست اعلام، اماکن و کتب می­ آید که برای محققان و پژوهشگران تاریخ و سیاست راهگشاست.

استاد خسروشاهی در مقدمه کتاب می ‏نویسند: «خاطرات غیر مکتوب نوعاً شامل مطالبی است درباره مسائل مختلف که در زندگی افراد رخ داده و در ذهن آنها باقی مانده و اغلب در مراحل پایانی عمر، به شکل مکتوب برای علاقمندان عرضه شده است، اما این بار خاطراتی از اینجانب نقل می شود که در سالیان نخستین انقلاب و چند مورد پیش از آن، به صورت مکتوب ارائه شده و در روزنامه های مختلف آن دوران به چاپ رسیده است. بیشتر این خاطرات درباره مسائل روز و پس از پیروزی انقلاب و عمدتاً در پاسخ به دیگران و توضیح و تشریح حقایق، مطرح شده است که البته ضمن بیان حقایقی، نوع برخوردهای افراد در دوران نخستین انقلاب را هم نشان می دهد. (ص۹)

استاد خسروشاهی در ادامه مقدمه می نویسد: «هدف از نشر این «خاطرات مکتوب» ـ البته اگر اصولاً این عنوان بر این مکتوبات صدق کند ـ نشان دادن نوع برخوردها درباره مسائل در اوایل انقلاب و تشاجر و مجادله و یا تفاهم و مذاکره بین افراد و گروه های سیاسی یا اشخاص موافق و مخالف است و حتی اگر عنوان خاطرات با این نوشتارها تطابقی نداشته باشد، به هر حال می توان آنها را به عنوان چگونگی تضارب آرا و مناقشات علنی و منشور با چپ و راست افراطی، ـ و همگی مسلمان و انقلابی ـ و یا تندروان مدعیان آغاز انقلاب که خود را به غلط صاحب آن و طلبکار می دانستند و نوع برداشت های نویسنده از مسائل روز و در مراحل مختلف، تلقی کرد.»

بخش اول کتاب که خاطرات و مقالات استاد خسروشاهی در سال­ های نخستین انقلاب اسلامی است از ۱۵ یادداشت و مقاله تشکیل شده است: ۱٫چگونه همه انقلابی شدند؟، ۲٫آموزش­ هایی از انقلاب الجزایر؛ هزاران شهید غیرمذهبی کجاست؟، ۳٫رهنمودهای آیت ­الله طالقانی و تأییدی از علی­ اصغر حاج سید جوادی، ۴٫سرگشاده نویسی روشنفکران، ۵٫درباره حرکت اسلامی ترکیه، ۶٫تحریف تاریخ؛ عملی ناجوانمردانه، ۷٫درباره نشریه سازمان به اصطلاح فدایی خلق!، ۸٫جاما چه می­ گوید؟، ۹٫تکفیر سیاسی روشنفکرانه!، ۱۰٫نامه ­ای به بانوان: قضّات دادگستری، ۱۱٫چه کسانی حسینیه ارشاد را بستند؟ متجددین از متقدمین یا متقدمین از متجددین؟، ۱۲٫تاریخ را تحریف نکنید!، ۱۳٫جشن­ های سالگرد هجرت پیامبر(ص)، ۱۴٫بزرگداشت هجرت نبوی؛ آقای روابط عمومی صدا و سیما چه می­ گوید؟، ۱۵٫مراکز فرهنگی جذّاب یا مرکز فرهنگی طرّاد؟

بخش دوم کتاب که خاطرات مکتوب و یادداشت­ های انتقادی استاد خسروشاهی مربوط به دوران پیش از انقلاب اسلامی است از ۸ یادداشت تشکیل شده است: ۱٫هفته ضدامپریالیستی در پاریس، ۲٫درباره مسأله فلسطین، ۳٫با مجله «حقوق امروز»، ۴٫کلنجار با امیرانی؛ مدیر مجله «خواندنی­ ها»، ۵٫پاسخ مدیر مجله «خواندنی­ ها»، جواب­ های با امضای ما، به نامه­ های بی­ امضای شما، ۶٫نکاتی درباره «خواندنی ­ها»، ۷٫مجله «زن روز»، ۸٫هشداری به سردبیر «رستاخیز».

«سخنی با همه گروه­ های اپوزیسیون انقلاب؛ اشتباه مشروطه تکرار نخواهد شد»

استاد خسروشاهی در یادداشت «آموزش­هایی از انقلاب الجزایر» ضمن توصیف فضای روزها و ماه ­های اول پیروزی انقلاب می­ نویسد: «این روزها همه دم از انقلاب و آزادی می­ زنند… از عمله رسمی و شناخته شده رژیم استبدادی گرفته تا عمله آماتور ظلمه، همه آزادی­ خواه شده­ اند. از اعضای احزاب دولتی پیشین تا ایدئولوگ­ های چپ و راست حزب رستاخیز، جملگی انقلابی دو آتشه از آب درآمده ­اند… آن­ها با تغییر جهت ۱۸۰ درجه ­ای، امروز نه تنها انقلابی حرفه ­ای و تمام وقت هستند، بلکه خود را پیرو و هوادار سرسخت روحانیت و مرجعیت شیعه هم قلمداد می­ کنند و در انتظار آن که مشروطیت جدید به رهبری مرجعیت به پیروزی برسد و مانند مشروطیت سابق، دو دستی تقدیم عین ­الدوله­ های عصر ما بشود!… این هشدار را حضرات از ما بپذیرند که در صورت پیروزی نهایی، این بار دیگر اشتباه دوران مشروطیت و نهضت ملی، تکرار نخواهد شد.» (صص ۱۷-۱۹)

«سازمان فدایی خلق؛ ارتجاعی­ ترین گروه با ماسک انقلابی»

استاد خسروشاهی در یکی از یادداشت­ های اول انقلاب خود در نقد و تحلیل مواضع نشریه سازمان چریک های فدایی خلق می نویسد: «شما با همه ادعاهایی که دارید نه تنها انقلابی نیستید، بلکه با همکاری عملی با محافل امپریالیستی و کسانی که می­ خواهند انقلاب را ضربه بزنند، به حق، ارتجاعی ­ترین گروهی هستید که می­ خواهید از زیر ماسک انقلابی بودن چهره کریه و زشت خود را بپوشانید. مردم مسلمان ایران به شما و دیگر همکاران سیاسی­ تان اخطار و هشدار می­ دهند که هرگز جایی در میان ما ندارید و هرگز با نشر اکاذیب نمی ­توانید پیوند ناگسستنی مردم را با مراجع عالیقدر تقلید خود بگسلید و این سرانجام شما هستید که با نشان دادن ماهیت ضد خَلقی خود، خود را رسوای خاص و عام می ­کنید. آینده نشان خواهد داد که خلق ما بر همه نیرنگ­ های چپ و راست غلبه خواهد کرد و در راه تحکیم پایه­ های پیروزی جمهوری اسلامی همچنان پیش خواهد تاخت.» (ص۶۸)

«تحریف تاریخ توسط نشریه «مردم ایران»؛ ارگان حزب جاما»

استاد خسروشاهی در یادداشت «جاما چه می­ گوید؟» نامه­ ای خطاب به دکتر کاظم سامی دبیرکل حزب جاما نوشته است و به مواضع نشریه حزب جاما در تحلیل غیرواقعی شکست دولت مصدق و در انتقاد بی ­مبنا به آیت­ الله کاشانی می ­نویسد: «آیا واقعاً دوست داشتن آقای دکتر مصدق ـ با صرف نظر از همه اشتباهات ایشان و دیگر رهبران جبهه ملی و آیت ­الله کاشانی و فدائیان اسلام ـ می تواند مجوز باشد که شما در روزنامه خودتان که گویا آیینه تمام­ نمای افکار مردم است و به همین مقاله آقای فریدون کشاورز، رهبر حزب توده را هم چاپ می­ کند و به خیانت­ های حزب توده در شکست نهضت ملی اشاره ­­ای نمی­ کند و ناگهان مدعی می ­شوید که اولاً علت اصلی شکست نهضت ملی ایران سقوط دکتر مصدق اتحاد شاه و آیت ­الله کاشانی چه بوده است؟

آیا واقعاً شرم ­آور نیست تازه فرار ژنرال زاهدی را که حکومت وقت با علم به این­که حکم نخست وزیری از شاه گرفته است، او را دستگیر نکرده، به حساب ریاست مجلس آیت ­الله کاشانی می­ گذارید، آخر چرا؟ مگر شما از نامه آیت­ الله در ۲۷ مرداد، به آقای دکتر مصدق خبر ندارید که در آن از توطئه خائنانه کودتا، مصدق را آگاه ساخته است؟ آخر این ناجوانمردی است که شما به خاطر دوست داشتن کسی، گناه او را هم به گردن دیگری بگذارید و همه فضایل و خدمات و مبارزات او را هم به دست فراموشی بسپارید و وارونه جلوه دهید که در روزنامه جاما این چنین تاریخ را تحریف کنید؟» (صص ۶۹-۷۰)

«رجزخوانی و آزادی­خواهی از باب مُد روز در اوایل انقلاب»

استاد خسروشاهی در پاسخ به اعتراضات زنان قضّات زمان شاه پس از پیروزی انقلاب در تاریخ ۲۰ بهمن ۱۳۵۷ می­ نویسد: «امروز خانم­ ها برای شهیدنُمایی، ناگهان نام زنان مبارزی را می ­آورند که زیر شکنجه کشته شده اند، ولی تا دیروز شهامت و شجاعت یک قاضی­ آزاده را نداشته ­اند که در مقابل وزیر دادگستری گیتارزن اصفهان! بایستند و فریاد بزنند که آقای وزیر! جُرم این­ها سیاسی است و باید زیر نظر هیأت منصفه در دادگستری محاکمه شدند، نه در سلّاخ خانه ساواک و کمیته مشترک…

شما که می­ گویید ده سال سابقه خدمت دارید، چرا سکوت کردید؟ چرا شهامت این را نداشتید که به خاطر همان کسانی که اکنون نامشان را می­ آورید، حداقل استعفا بدهید و به دنیا خاطرنشان سازید که زنان و دختران این مملکت را یا به فحشا می­­ کشانند یا زیر رگبار مسلسل و شکنجه قتل عام می ­کنند؟ پس باید اعتراف کرد که شهیدنُمایی و رجزخوانی و آزادی­ خواه بودن مصلحتی، از باب «مُد روز» است وگرنه آن­طور هم که حضرات خانم­ ها ادعا دارند، خیلی هم آزادی­ خواه نبوده ­اند!» (صص۸۷-۸۸)

«چه کسانی حسینیه ارشاد را بستند؟»

استاد خسروشاهی در نقد نوشته احمدعلی بابایی درباره تعطیلی حسینیه ارشاد در روزنامه کیهان در ابتدای انقلاب می نویسد: «این ظالمانه­ ترین نوع قضاوت ها است که استعفای شهید مطهری از حسینیه ارشاد را «قهر مطهری» بنامیم و درد دل­ های آن مرحوم را فراموش کنیم که به صراحت اعلام می­ داشت: حسینیه ارشاد با پول مردم ساخته شد که مرکز ارشاد باشد نه آن­که دکّان ویژه ­ای برای کاسب کارانی چند، در لباس های مختلف گردد! مرحوم مطهری از تصمیم گیری ­های فردی در مقابل هیأت مدیره و اجرای خواسته­ های فردی به نام «شورا» دل پُرخونی داشت و این ناجوانمردانه است که ما این مسأله اساسی (عدم اداره شورایی حسینیه) را ندیده بگیریم و بگوییم که بلی! «مسأله حسینیه مشی فکری و وجود شریعتی بود وگرنه مدیریت حسینیه، بهانه بود.» (صص ۹۴-۹۵)

«خاطره­ ای از شهید مطهری درباره استعفایش از حسینیه ارشاد»

استاد خسروشاهی با ذکر خاطره ای از شهید مطهری می ­نویسد: «مرحوم شهید مطهری همان­طور که خود در اتاقک دانشکده الهیات برای من تعریف می­ کرد و به همه دوستانش نیز گفته است، از جریان حاکم بر حسینیه ارشاد به عنوان به اصطلاح «مدیریت» رنج می ­برد و هرچه کوشش کرد که موضوعات مربوط به حسینیه به شکل شورایی اداره شود، متأسفانه به نتیجه نرسید و در نهایت مجبور گردید که استعفا دهد و دلش هم می­ سوخت که همه زحمات او و یارانش را کلاهی­ های انقلابی ­نمای لیبرال­ مآب جنت­ مکان خُلد آشیان، این­ چنین بر باد داده­ اند.» (ص ۹۶)

استاد خسروشاهی می ­نویسد: «کسانی که فکر کردند با زرنگی! روحانیت را از حسینیه ارشاد کنار گذاشته اند و «اسلام منهای آخوند» را در این مملکت پیاده می­ کنند، آگاهانه یا ناآگاهانه خیانت کردند و با تضعیف عملی حسینیه ارشاد و با به انزوا کشیدن آن، راه بسته شدن حسینیه ارشاد را هموار کردند و خود مرحوم شریعتی هم دلش از دست این­ها خون بود که شمّه ­ای از آن را در نامه ­ای که در روزنامه «ارشاد» به وسیله فرزندش احسان منتشر گردید بیان کرده است.» (ص۹۷)

«ضعف صدا و سیما در پوشش اخبار و همایش­ ها و رویکرد جناحی»

استاد خسروشاهی پس از برگزاری هفته بزرگداشت پانزدهمین قرن هجرت رسول اکرم (ص) و سالروز پیروزی انقلاب اسلامی ایران و حضور حدود ۲۵۰ شخصیت خارجی برجسته در انتقاد از عدم پوشش مناسب و شایسته این اتفاق مهم، نامه­ ای به روابط عمومی صدا و سیما می ­نویسد: «هنوز دیر نشده است که واقعاً به رادیو ـ تلویزیون تکانی بدهید. هنوز دیر نشده است که واقعاً به طور انقلابی و اسلامی در رادیو تلویزیون عمل کنید. هنوز دیر نشده است که با احساس مسئولیت و کنار گذاشتن فرقه­ گرایی­ ها، به وظایف خود آن­طور که لازم است عمل کنید و هنوز تنها در این صورت خواهد بود که مردم با شما باشند و در غیر این صورت همین خلق، به حساب این­ چنین صدا و سیمایی رسیدگی خواهند کرد و در آن روز ظاهراً برادران باید از برج عاج تلویزیون پایین بیایند و در پیشگاه مردم به اشتباه خود اعتراف کنند. مردم ما از شما توقع ندارند که به مفهوم فقهی کلمه «عادل» باشید تا پشت سر شما به «نماز جماعت» بایستند، ولی این توقع را دارند که در دوران پس از انقلاب اسلامی، اگر کاری از شما ساخته نیست، مسئولیت آن را نپذیرید.» (صص۱۴۳-۱۴۴)

«اهمیت کتاب»

خواندن این کتاب اطلاعات خوبی از فضای فرهنگی و مطبوعاتی سال­ های قبل از انقلاب و ماه ­های اولیه پیروزی انقلاب را بیان می­ کنند و از تغییر رویکردهای یک شبه­ و ۱۸۰ درجه­ ای نشریات سلطنت­ طلب پس از پیروزی انقلاب یا سیاست­ های خصمانه برخی شخصیت­ ها و نشریات با روحانیت و نهضت اسلامی و تیره و تاریک نشان دادن فضای اول انقلاب بیان می­ کند. که مطالعه آن­ها می ­تواند برای برون رفت از وضعیت فعلی الهام ­بخش باشد و این­که تحت تأثیر فضاسازی های رسانه­ ای قرار نگرفت و با منطق و استدلال و شناخت کامل و در نظر گرفتن جوانب مختلف موضوع، جامعه­ ای عقلانی­ تر و مردمی واقع ­بین و غیراحساسی داشت تا زمینه سوء استفاده ­ها در جامعه کمتر شود

Leave A Reply

Your email address will not be published.