• خانه
  • مقالات
  • گفتگو
  • دیدگاه
  • بازتاب
  • اخبار
    • اخبار ادیان و مذاهب
    • اخبار دین پژوهی
    • اخبار علمی فرهنگی
    • اخبار موسسه
  • تماس باما
  • درباره ما
  • خانه
  • مقالات
  • گفتگو
  • دیدگاه
  • بازتاب
  • اخبار
    • اخبار ادیان و مذاهب
    • اخبار دین پژوهی
    • اخبار علمی فرهنگی
    • اخبار موسسه
  • تماس باما
  • درباره ما
Home مقالات

معمار جامعه: طرح محمد (ص) برای دنیای از هم گسیخته ما

31 شهریور, 1404
در مقالات
0
معمار جامعه: طرح محمد (ص) برای دنیای از هم گسیخته ما

معماری جامعه، طرح محمد (ص) برای دنیای از هم گسیخته ما

بمناسبت 1500 سال میلاد محمد(ص) پیامبر اسلام

 

*محمد صحاف کاشانی (استادیار پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی)

دنیای امروز ما تب‌دار است. این تب، استعاره‌ای شاعرانه نیست؛ نشانه‌هایش را می‌توان در شکاف‌های عمیق سیاسی، نابرابری‌های اقتصادی فلج‌کننده و جنگ‌های هویتی بی‌پایان به وضوح دید. ما در آتش تفرقه می‌سوزیم و به نظر می‌رسد که ارزش‌های مشترک انسانی در حال فرسایش است. اما آیا می‌توان درمانی برای این بیماری یافت؟ شاید پاسخ در جایی غیرمنتظره نهفته باشد: در زندگی مردی از قرن هفتم میلادی، تاجری از صحرای عربستان که زندگی‌اش نه فقط بنیان یک دین، که طرحی برای بازسازی جامعه بود. این مقاله محمد (ص) را نه به‌عنوان قدیسی دور از دسترس، بلکه همچون یک «معمار اجتماعی» بررسی می‌کند که با جامعه‌ای به مراتب آشفته‌تر از جامعه ما روبه‌رو شد و برای شفای آن، نسخه‌ای ارائه داد که امروز نیز به طرز شگفت‌انگیزی کارآمد به نظر می‌رسد.

آینه یک جهان فروپاشیده

برای درک بزرگی کار او، نخست باید به دنیای او قدم گذاشت. عربستان قرن هفتم، سرزمینی بی‌مرکز و بی‌قانون بود که در آن، تنها منطق حاکم، منطق زور بود. نیروی محرک جامعه «عصبیت» بود: وفاداری کور به خون و قبیله که جوامع را در چرخه‌ای بی‌پایان از جنگ و انتقام قفل کرده بود. در این ساختار، عدالت برای «خودی‌ها» و انتقام برای «دیگران» بود. زنان تقریباً هیچ حقی نداشتند، بردگان همچون کالا خرید و فروش می‌شدند و رسم هولناک زنده‌به‌گور کردن دختران، نماد اوج این بربریت بود. این جهان، نسخه‌ای خشن‌تر از همان شکاف‌هایی است که امروز نیز تجربه می‌کنیم و همین قرابت است که راه‌حل‌های محمد را برای ما معنادار می‌سازد.

نسخه‌ای برای شفای اجتماعی

محمد (ص) مأموریت خود را تنها عرضه یک آیین تازه نمی‌دید، بلکه در پی بازآفرینی بنیادین جامعه انسانی بود. نسخه او بر چند اصل استوار بود:

۱. شکستن چرخه کینه با رحمت استراتژیک

در منطق قبیله‌ای، خشونت با خشونت پاسخ داده می‌شد. محمد این چرخه را با سلاحی نامتعارف شکست: رحمت. سال‌ها پس از آنکه از شهرش مکه رانده شده بود، فاتحانه به آن بازگشت. دشمنان دیرینه‌اش، که بارها برای نابودی او جنگیده بودند، اکنون در اختیارش بودند. همه منتظر انتقامی خونین بودند. اما او عفو عمومی اعلام کرد و در اقدامی شگفت‌انگیز، خانه ابوسفیان، سرسخت‌ترین دشمنش را پناهگاه امن نامید. او نشان داد که قدرت واقعی نه در توانایی انتقام، بلکه در شجاعت بخشش است. این رحمت، یک استراتژی برای خلع سلاح کردن دشمن از درون بود؛ با فروریختن کینه در دل او، نه با زخمی بر تنش.

۲. طرحی برای یک جامعه چندفرهنگی

محمد (ص) پس از هجرت به مدینه، با جامعه‌ای متکثر از قبایل مسلمان، یهودی و مشرک روبه‌رو شد. راه‌حل او برای ایجاد وحدت، تحمیل یک عقیده نبود، بلکه ایجاد یک قرارداد اجتماعی بود. او سندی به نام «میثاق مدینه» را بنیان نهاد که مورخان مدرن آن را یکی از اولین قانون‌های اساسی مکتوب جهان می‌دانند. این میثاق، ضمن تشکیل یک امت واحد برای دفاع مشترک، آزادی دینی همه گروه‌ها را تضمین می‌کرد: «یهودیان دین خود را دارند و مسلمانان دین خود» (ابن هشام، السیرة النبویة، ج ۱، ص ۵۰۴). او حتی پا را فراتر گذاشت و اعتبار اخروی خود را گروگان رفتار عادلانه با اقلیت‌ها قرار داد و اعلام کرد: «هر کس به یک غیرمسلمانِ هم‌پیمان ستم کند… من در روز قیامت، شاکی و خصم او خواهم بود» (ابی داوود، صحیح، 3052).

۳. ویران کردن بت‌های نژاد و جنسیت

هیچ داستانی بهتر از سرگذشت بلال، برده‌ای سیاه‌پوست از حبشه، عمق مبارزه او با تبعیض را نشان نمی‌دهد. پس از آزادی، محمد او را به مقامی بی‌سابقه گماشت: اولین مؤذن اسلام. اوج این انقلاب انسانی، روز فتح مکه بود. محمد به بلال دستور داد تا بر بام کعبه، مقدس‌ترین مکان و نماد اشرافیت عرب، برود و اذان بگوید. یک برده سابق سیاه‌پوست که بر فراز مرکز قدرت قبیله‌ای، برابری انسان‌ها را فریاد می‌زد. این پیام بعدها در آخرین سخنرانی عمومی او، مشهور به خطبه حجة‌الوداع، به قانون تبدیل شد: «ای مردم!… آگاه باشید که هیچ عربی بر غیرعرب برتری ندارد… مگر به تقوا» (ابن حنبل، مسند، ج ۳۸، ص ۴۷۴).

این انقلاب به درون خانه نیز کشیده شد. در فرهنگی که تولد دختر ننگ بود، او به احترام دخترش فاطمه برمی‌خاست و او را در جای خود می‌نشاند (ابوداوود، سنن، ۵۲۱۷). او در کارهای خانه کمک می‌کرد و با این کار، مردانگی را نه در سلطه، که در شراکت و خدمت بازتعریف کرد و این اصل را به یادگار گذاشت: «بهترین شما کسی است که برای خانواده‌اش بهترین باشد» (عاملی، وسائل الشیعة، ج ۲۰، ص ۱۷۱).

۴. رهبری به مثابه خدمت، نه انباشت ثروت

در اوج قدرت، زمانی که بر بیشتر شبه‌جزیره عربستان حکمرانی می‌کرد، خانه او چیزی جز چند اتاقک گلی نبود. او عمداً ساده‌زیستی را انتخاب کرد تا رهبری را از نو تعریف کند؛ رهبری‌ای که نه بر نمایش ثروت، بلکه بر اقتدار اخلاقی استوار بود. تکان‌دهنده‌ترین تصویر، لحظه مرگ اوست. مردی که یک تمدن را بنیان نهاده بود، در حالی از دنیا رفت که زره‌اش برای تأمین نان روزانه خانواده، نزد یک یهودی در مدینه گرو بود (بخاری، صحیح بخاری، ۲۹۱۶). این انتخاب، آخرین بهانه را از منتقدانش می‌گرفت و نشان می‌داد که هدف او چیزی جز اصلاح جامعه نبوده است.

نتیجه‌گیری: درمانی برای عصر نارضایتی ما

زندگی محمد (ص) یک نسخه شفابخش است. این یک فراخوان برای تغییر دین نیست، بلکه دعوتی است برای بازاندیشی در مورد امکان ساختن جهانی عادلانه‌تر. در برابر قبیله‌گرایی سیاسی امروز، او طرح یک جامعه مدنی مبتنی بر قرارداد مشترک را ارائه می‌دهد. در برابر چرخه‌های بی‌پایان خشونت، او الگوی رحمت استراتژیک را به کار می‌گیرد. و در برابر بحران اعتماد به رهبری، اخلاق ساده‌زیستی او پادزهری قدرتمند است. داستان او یادآوری می‌کند که بزرگترین انقلاب‌ها، اغلب از غیرمحتمل‌ترین مکان‌ها و با اصولی جهان‌شمول آغاز می‌شوند: عدالت، کرامت و رحمت.

دنیای امروز ما تب‌دار است. این تب، استعاره‌ای شاعرانه نیست؛ نشانه‌هایش را می‌توان در شکاف‌های عمیق سیاسی، نابرابری‌های اقتصادی فلج‌کننده و جنگ‌های هویتی بی‌پایان به وضوح دید. ما در آتش تفرقه می‌سوزیم و به نظر می‌رسد که ارزش‌های مشترک انسانی در حال فرسایش است. اما آیا می‌توان درمانی برای این بیماری یافت؟ شاید پاسخ در جایی غیرمنتظره نهفته باشد: در زندگی مردی از قرن هفتم میلادی، تاجری از صحرای عربستان که زندگی‌اش نه فقط بنیان یک دین، که طرحی برای بازسازی جامعه بود. این مقاله محمد (ص) را نه به‌عنوان قدیسی دور از دسترس، بلکه همچون یک «معمار اجتماعی» بررسی می‌کند که با جامعه‌ای به مراتب آشفته‌تر از جامعه ما روبه‌رو شد و برای شفای آن، نسخه‌ای ارائه داد که امروز نیز به طرز شگفت‌انگیزی کارآمد به نظر می‌رسد.

آینه یک جهان فروپاشیده

برای درک بزرگی کار او، نخست باید به دنیای او قدم گذاشت. عربستان قرن هفتم، سرزمینی بی‌مرکز و بی‌قانون بود که در آن، تنها منطق حاکم، منطق زور بود. نیروی محرک جامعه «عصبیت» بود: وفاداری کور به خون و قبیله که جوامع را در چرخه‌ای بی‌پایان از جنگ و انتقام قفل کرده بود. در این ساختار، عدالت برای «خودی‌ها» و انتقام برای «دیگران» بود. زنان تقریباً هیچ حقی نداشتند، بردگان همچون کالا خرید و فروش می‌شدند و رسم هولناک زنده‌به‌گور کردن دختران، نماد اوج این بربریت بود. این جهان، نسخه‌ای خشن‌تر از همان شکاف‌هایی است که امروز نیز تجربه می‌کنیم و همین قرابت است که راه‌حل‌های محمد را برای ما معنادار می‌سازد.

نسخه‌ای برای شفای اجتماعی

محمد (ص) مأموریت خود را تنها عرضه یک آیین تازه نمی‌دید، بلکه در پی بازآفرینی بنیادین جامعه انسانی بود. نسخه او بر چند اصل استوار بود:

۱. شکستن چرخه کینه با رحمت استراتژیک

در منطق قبیله‌ای، خشونت با خشونت پاسخ داده می‌شد. محمد این چرخه را با سلاحی نامتعارف شکست: رحمت. سال‌ها پس از آنکه از شهرش مکه رانده شده بود، فاتحانه به آن بازگشت. دشمنان دیرینه‌اش، که بارها برای نابودی او جنگیده بودند، اکنون در اختیارش بودند. همه منتظر انتقامی خونین بودند. اما او عفو عمومی اعلام کرد و در اقدامی شگفت‌انگیز، خانه ابوسفیان، سرسخت‌ترین دشمنش را پناهگاه امن نامید. او نشان داد که قدرت واقعی نه در توانایی انتقام، بلکه در شجاعت بخشش است. این رحمت، یک استراتژی برای خلع سلاح کردن دشمن از درون بود؛ با فروریختن کینه در دل او، نه با زخمی بر تنش.

۲. طرحی برای یک جامعه چندفرهنگی

محمد (ص) پس از هجرت به مدینه، با جامعه‌ای متکثر از قبایل مسلمان، یهودی و مشرک روبه‌رو شد. راه‌حل او برای ایجاد وحدت، تحمیل یک عقیده نبود، بلکه ایجاد یک قرارداد اجتماعی بود. او سندی به نام «میثاق مدینه» را بنیان نهاد که مورخان مدرن آن را یکی از اولین قانون‌های اساسی مکتوب جهان می‌دانند. این میثاق، ضمن تشکیل یک امت واحد برای دفاع مشترک، آزادی دینی همه گروه‌ها را تضمین می‌کرد: «یهودیان دین خود را دارند و مسلمانان دین خود» (ابن هشام، السیرة النبویة، ج ۱، ص ۵۰۴). او حتی پا را فراتر گذاشت و اعتبار اخروی خود را گروگان رفتار عادلانه با اقلیت‌ها قرار داد و اعلام کرد: «هر کس به یک غیرمسلمانِ هم‌پیمان ستم کند… من در روز قیامت، شاکی و خصم او خواهم بود» (ابی داوود، صحیح، 3052).

۳. ویران کردن بت‌های نژاد و جنسیت

هیچ داستانی بهتر از سرگذشت بلال، برده‌ای سیاه‌پوست از حبشه، عمق مبارزه او با تبعیض را نشان نمی‌دهد. پس از آزادی، محمد او را به مقامی بی‌سابقه گماشت: اولین مؤذن اسلام. اوج این انقلاب انسانی، روز فتح مکه بود. محمد به بلال دستور داد تا بر بام کعبه، مقدس‌ترین مکان و نماد اشرافیت عرب، برود و اذان بگوید. یک برده سابق سیاه‌پوست که بر فراز مرکز قدرت قبیله‌ای، برابری انسان‌ها را فریاد می‌زد. این پیام بعدها در آخرین سخنرانی عمومی او، مشهور به خطبه حجة‌الوداع، به قانون تبدیل شد: «ای مردم!… آگاه باشید که هیچ عربی بر غیرعرب برتری ندارد… مگر به تقوا» (ابن حنبل، مسند، ج ۳۸، ص ۴۷۴).

این انقلاب به درون خانه نیز کشیده شد. در فرهنگی که تولد دختر ننگ بود، او به احترام دخترش فاطمه برمی‌خاست و او را در جای خود می‌نشاند (ابوداوود، سنن، ۵۲۱۷). او در کارهای خانه کمک می‌کرد و با این کار، مردانگی را نه در سلطه، که در شراکت و خدمت بازتعریف کرد و این اصل را به یادگار گذاشت: «بهترین شما کسی است که برای خانواده‌اش بهترین باشد» (عاملی، وسائل الشیعة، ج ۲۰، ص ۱۷۱).

۴. رهبری به مثابه خدمت، نه انباشت ثروت

در اوج قدرت، زمانی که بر بیشتر شبه‌جزیره عربستان حکمرانی می‌کرد، خانه او چیزی جز چند اتاقک گلی نبود. او عمداً ساده‌زیستی را انتخاب کرد تا رهبری را از نو تعریف کند؛ رهبری‌ای که نه بر نمایش ثروت، بلکه بر اقتدار اخلاقی استوار بود. تکان‌دهنده‌ترین تصویر، لحظه مرگ اوست. مردی که یک تمدن را بنیان نهاده بود، در حالی از دنیا رفت که زره‌اش برای تأمین نان روزانه خانواده، نزد یک یهودی در مدینه گرو بود (بخاری، صحیح بخاری، ۲۹۱۶). این انتخاب، آخرین بهانه را از منتقدانش می‌گرفت و نشان می‌داد که هدف او چیزی جز اصلاح جامعه نبوده است.

نتیجه‌گیری: درمانی برای عصر نارضایتی ما

زندگی محمد (ص) یک نسخه شفابخش است. این یک فراخوان برای تغییر دین نیست، بلکه دعوتی است برای بازاندیشی در مورد امکان ساختن جهانی عادلانه‌تر. در برابر قبیله‌گرایی سیاسی امروز، او طرح یک جامعه مدنی مبتنی بر قرارداد مشترک را ارائه می‌دهد. در برابر چرخه‌های بی‌پایان خشونت، او الگوی رحمت استراتژیک را به کار می‌گیرد. و در برابر بحران اعتماد به رهبری، اخلاق ساده‌زیستی او پادزهری قدرتمند است. داستان او یادآوری می‌کند که بزرگترین انقلاب‌ها، اغلب از غیرمحتمل‌ترین مکان‌ها و با اصولی جهان‌شمول آغاز می‌شوند: عدالت، کرامت و رحمت.

مرتبط نوشته ها

نكته هايى درباره جهانى شدن
مقالات

نكته هايى درباره جهانى شدن

12 مهر, 1404
دين و فرهنگ بر پايه متون باستانى ايرانى
مقالات

دين و فرهنگ بر پايه متون باستانى ايرانى

10 مهر, 1404
دین و فرهنگ
مقالات

دین و فرهنگ

10 مهر, 1404
مناسبات دین و فرهنگ در جامعه ایران
مقالات

مناسبات دین و فرهنگ در جامعه ایران

7 مهر, 1404
حكومت جهانى اسلام
مقالات

حكومت جهانى اسلام

6 مهر, 1404
جهانى شدن و چگونگىِ سير از كثرت به وحدت
دیدگاه

جهانى شدن و چگونگىِ سير از كثرت به وحدت

5 مهر, 1404
نوشته‌ی بعدی
نقش رویکرد سیاسی امام خمینی در ارتقاء شیوه اجتهاد حوزوی

نقش رویکرد سیاسی امام خمینی در ارتقاء شیوه اجتهاد حوزوی

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین مطالب

نامه ای سرگشاده به دختران بی حجاب وطنم

نامه ای سرگشاده به دختران بی حجاب وطنم

26 مهر, 1404
نكته هايى درباره جهانى شدن

نكته هايى درباره جهانى شدن

12 مهر, 1404
دين و فرهنگ بر پايه متون باستانى ايرانى

دين و فرهنگ بر پايه متون باستانى ايرانى

10 مهر, 1404
دین و فرهنگ

دین و فرهنگ

10 مهر, 1404
بارگذاری بیشتر
دبيرخانه دين‌پژوهان كشور با هدف تعميق، توسعه و ترويج پژوهش‌هاي ديني، بهينه‌كردن اطلاع رسانى، پشتيبانى از مراكز دين‌پژوهى و پژوهشگران ديني، فعاليت می کند. اين دبيرخانه از نظر تشكيلات و سازماندهي در ابتدا تحت پوشش و حمايت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي و سپس پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات قرار گرفت و در ادامه کار با پيشنهاد دبير شورای برنامه‌ريزی دين‌پژوهان و موافقت مسئولان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، به عنوان مؤسسه‌ای غيردولتی و غيرانتفاعی به ثبت رسيد.
 
دفتر مركزى در قم
نشاني: قم ، بلوار ۴۵ متری عماریاسر ، بین کوچه ۴ و ۶ ، مجمع جهانی شیعه شناسی ، دبيرخانه دين‌پژوهان
تلفن : ۳۷۷۱۳۷۷۳ ـ ۰۲۵
آدرس سایت:
www.dinpajoohan.com

پست الکترونيک:
info@dinpajoohan.com

 

نقل مطلب با ذکر منبع آزاد است.

کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به دبیرخانه دین پژوهان کشور می باشد.