*نویسنده: نجف لک زایی
1. شناخت موضوع
بحث جهانى شدن از مباحث مربوط به شناخت موضوعات محسوب مىشود؛ يعنى اگر ما مىخواهيم در قبال بحث جهانى شدن موضعگيرى سلبى و يا ايجابى كنيم، نخست بايد موضوع را به درستى بشناسيم.
- نوظهور بودن جهانىسازى
جهانى شدن و جهانى سازى هر دو، پديدههاى جديدى هستند، تأويل اين پديدههاى تازه به مفاهيم كهن براى ما مشكل معرفتى ايجاد مىكند؛ يعنى اين كه پيچيدگىها مربوط به شناخت اين موضوعات را ممكن است فراموش كند؛ مثل بحث امپراتورىها و بحث همگرايى در سطح جهان.
اگر ما بحث جهانى شدن را به اين مفاهيم تأويل ببريم خود را از فهمش دور كردهايم. لذا بايد توجه كنيم كه اين بحث جديدى است؛ اگر چه زمينه هايى هم در گذشته داشته است.
- ايدههاى گوناگون جهانى شدن
جهان ما يك امر ساختارى است و از مديريت واحدى برخوردار نيست. لذا فرصتهايى را در اختيار بسيارى از افراد و كشورها قرار مىدهد. و ما با جهانىسازىهاى مختلف رو به رو هستيم؛ يعنى همانطور كه آمريكا دنبال جهانىسازى است و مىخواهد ايدههاى خود را بر جهان حاكم كند، اروپا، روسيه و چين هم دنبال جهانىسازىاند. به عبارت ديگر: تمام كشورهايى كه در عرصه توليد، ثروت و قدرت صاحب امتيازند مىتوانند دنبال جهانىسازى باشند. يكى از اينها هم دين اسلام و به ويژه تشيع است. كتابى اخيرا به نام ژئوپولتيك شيعه به فارسى ترجمه شده كه اثر بسيار جالبى است. آقاى فرانسواتوال در مقدمه اين كتاب مىگويد: تنها گروهى كه براى منافع ما غربىها مشكل ايجاد مىكند شيعيانند، چون در ميان مسلمانان تنها شيعيان هستند كه ادعاى حكومت بر تمام جهان را دارند. از آن جا كه اينها مدعى حاكميت بر همه جهانند، لذا رودرروى ما قرار دارند. او ادامه مىدهد: من توجه سياستمداران و خبرگان و ناظران غربى را به اين مسئله جلب مىكنم كه از كنار موضع شيعه به آسانى رد نشوند. وى يك محقق فرانسوى است بر همين اساس موضع خود را چنين توجيه مىكند: اگر من به ژئوپولتيك مىپردازم براى اين است كه ببينيم اين شيعيان در كجا مستقر بوده و در آن سرزمين چه منابعى وجود دارد كه اين منابع براى جهان مهم است. پس از آن، قضيه شيعه در ايران، خليج فارس، آمريكاى ميانه و لبنان را مطرح مىكند. اين ايده را هم باز مورد اشاره قرار مىدهد كه خاورميانه به سمت شيعىگرايى مىرود؛ حتى اهل سنت هم تحت تأثير ايدئولوژى سياسى شيعه قرار گرفته است. بنابراين تشيع هم مىتواند نوعى از جهانىسازى را مطرح كند.
- ناكامى جهانى شدن در ايجاد ارزشهاى مشترك
جهانىشدن به معناى ساختاريش كه عرض كردم و امروزه هم وجود دارد به ايجاد ارزشهاى مشترك ختم نمىشود؛ يعنى جهانى شدن هويت سازى را دشوار مىكند، اما موجب ايجاد ارزشهاى مشترك نمىشود. پنجاه و يا حتى بيست سال پيش هويتسازى مىشد و جامعه پذيرى سياسى در كشورها به راحتى صورت مىگرفت، امروزه اين مسئله سخت شده و خانوادهها نمىتوانند به آسانى مسئله هويتسازى را در قبال فرزندان خود انجام دهند. حكومتها نيز نمىتوانند از طريق مدارس، آموزش و پرورش، صدا و سيما دستگاههاى ارتباط جمعى كار هويتسازى را دنبال كنند، چون انقلاب انفورماتيك و ارتباطات، مرزها را به ميزان زيادى متزلزل كرده يا از بين برده و يا در حالت شيشهاى قرار داده است. البته به تناسب در خيلى از اين كشورها ـ از جمله اروپا ـ ايجاد اشكال مىكند؛ در اروپا شاهد اين هستيم كه نسبت به فرهنگ آمريكايى همين نگرانى وجود دارد.
- موانع جهانى شدن
جهانى سازى با موانع جدىاى روبه رو است كه به جهانىشدن هم سرايت مىكند. يكى از اين موانع، بحث محلى گرايى يا بومىگرايى است. به همان ميزانى كه قدرتها به دنبال مسلط كردن ايدههاى خودشان در سطح جهانند، حركتهاى منطقهگرايى (بومىگرايى) هم تشديد مىشود كه مواردى از آن در همان سازمانهاى غير دولتى يا حركتهاى دينى ـ چه از نوع اسلامى و چه از نوع مسيحى ـ مشاهده مىشود.
مسئله ديگرى كه باز بايد به آن توجه كنيم بحث جامعهشناسىِ جهانى شدن است. همه افراد در كشورها و مناطق به يك ميزان در معرض جهانى شدن و جهانى سازى نيستند. بسيارى از مناطقى كه در جهان سوم قرار دارند هنوز در معرض جهانى شدن قرار نگرفتهاند، زيرا دچار تأخر فرهنگىاند؛ مثلاً در كشور ما جاهايى داريم كه اساسا روزنامه به اين مناطق نمىرود و هنوز تحت پوشش شبكههاى راديويى و تلويزيونى خودى هم نيست تا چه رسد به اينترنت؛ حتى بعضى از دانشگاههاى عالى در بعضى از مناطق ايران هستند كه هنوز با پديدهاى به نام اينترنت آشنايى نداشته و به آن دسترسى ندارند.
بنابراين مناطقى كه دچار تأخر فرهنگىاند هنوز در معرض جهانى شدن قرار نگرفتهاند. البته اين فضيلتى براى آنها نيست. لذا به هر ميزان كه يك جامعه و كشورى در توليد ثروت و قدرت و انديشه سهم بيشترى داشته باشد فرصتهاى بيشترى هم از بحث جهانىشدن نصيب او مىشود. همان طور كه اطلاع داريد، سهم كل كشورهاى جهان اسلام در توليدات فكرى دنيا بسيار ناچيز است. شايد زير 1 % است و حدود 50% توليدات فكرى در همه عرصهها در ايالات متحده انجام مىشود. حدود 12% در اروپاى غربى و بقيه آن را بين روسيه، چين و برخى كشورهاى ديگر تقسيم مىكنند.
- شهروند جهانى
نكته آخر اين كه يكى از پيامدهاى جهانى شدن بحث شهروند جهانى است. واقعيت اين است كه هنوز مفهوم جهانى شدن مورد اجماع نيست، يعنى در مورد اين پديده با ابهام مفهومى روبهرو هستيم. البته شايد چنين انتظارى منطقى نباشد، زيرا مفاهيم نوعا تهى هستند و معنايى مىدهند كه يك پژوهشگر يا محقق براى آن تعريف مىكند. به همين خاطر در مباحث پژوهشى مىگوييم: ابتدا تعريف هر مفهوم بايد روشن شود تا بدانيم چه شاخصهايى را مدنظر قرار دادهايد. اما به هر حال آنگونه كه محققان رشته علوم سياسى مىگويند، جهانىشدن غير از مفاهيمى از قبيل وابستگى متقابل، گرايشهاى متمركز نظامجهانى، يكپارچگى جهانى و عموميت يا جامعيت بينالمللى شدن و جهانگرايىاى است. كه قبلاً به كار مىرفته است.
7ـ جنبههاى منفى و مثبتِ جهانى شدن
جهانىشدن براى كشورهاى ضعيف بيشتر پيامدهاى منفى و براى كشورهاى قدرتمند پيامدهاى مثبت داشته است.
يكى از پيامدهاى منفى جهانىشدن، كاهش اهميت كالاهاى اوليه است، چون انقلاب بيوتكنولوژيك و ميكروالكترونيك سبب از بين رفتن اهميت اين كالاها شده است. بنابراين كشورهايى كه درآمد صادراتى اين كالاها را مهم مىدانستند و از اين طريق خودشان را اداره مىكردند، روز به روز دچار ضررهاى بيشترى مىشدند كه نوعا هم كشورهاى جهان سوم هستند.
ضرر دوم جهانى شدن براى كشورهاى ضعيف اين است كه جهانى شدن سبب كاهش نقش نيروى انسانىِ غير متخصص شده و مىشود. همان طور كه مىدانيد كشورهاى جهان سوم با انبوهى از نيروهاى غير متخصص مواجهاند. حركتى كه اخيرا در خود كشور ما در بعضى از سازمانها در جهت بازخريد نيروهاى متخصص آغاز شده به خاطر اين است كه اين دستگاهها ناگزيرند كه از آنها استفاده نمايند.
مسئله سوم اين است كه جهانى شدن سبب عمل كردن كشورهاى در حال توسعه بر اساس مقررات بازار جهانى خواهد شد. يكى از كارهايى كه WTO (سازمان تجارت جهانى) انجام داد برداشتن نظام ترجيحات تا سال 1992 بود. مسائلى كه در اقتصاد جهانى وجود دارد اين است كه با توجه به رقابت بين شرق و غرب يك سرى ترجيحاتى در كشورهاى جهان سوم و نظام اقتصاد جهانى و واردات و صادرات تعريف شده است، اما در سازمان تجارت جهانى بحثى كه مطرح است اين است كه هيچ دليلى ندارد كه ما براى كشورهايى كه حالا از نظر اقتصادى ضعيفاند امتيازاتى قائل شويم. فقط در يك دوره پنج ساله برخى از تحفظها را از اينها مىپذيرند تا اين كه خودشان را هر چه سريعتر به آن شرايطى برسانند كه مورد نظر WTOاست. ضمن اين كه اگر كشورى هم عضويت اين سازمان را بپذيرد براى او موانعى ايجاد مىكنند؛ مثل ايران كه يك بار گفتند پروندهاش گم شد و در مجمع عمومى مطرح نشد. پس از آن با مخالفت آمريكا رو به رو شد. تازه وقتى در آن مجمع عمومى مورد پذيرش قرار مىگيرد چندين سال طول مىكشد تا قانون تجارت جهانى را با اقتصاد كشور مربوطه تطبيق دهند و مجددا اعلام نظر كنند.
اگر بحث فاصله و نابرابرى ميان ملتها وجود دارد، ولى امروزه يك الگو و سرمشق (پارادايم) جديدى در روابط بينالملل در حال شكلگيرى است كه جبرانش مىكند. يكى از پارادايمها اين است كه چه كسى گفته است كه همه بايد به توسعه برسند، در حالى كه قبل از اين مىگفتند: همه بايد به توسعه برسند؟ توسعه بسيار مهم است، اما كشورهاى قدرتمند مىگويند: اصلاً قرار نيست كه همه كشورها به توسعه برسند، زيرا توسعه محيط زيست را تخريب كرده و پيامدهاى منفى ديگرى دارد. لذا بعضى از كشورها نبايد وارد روند توسعه شوند.
براى جهانى شدن پيامدهاى مثبتى هم ذكر شده كه از ذكر آنها صرف نظر مىكنيم. اگر بخواهيم بين پديده جهانى شدن و حكومت امام مهدى (عج) مقايسه كنيم اين مقايسه را در چند محور انجام مىدهم: يكى از لحاظ مسائل فرهنگى، علمى و دينى است. در حكومت جهانى امام مهدى (ع) ما شاهد يك حكومت جهانى به معناى واقعىاش خواهيم بود. ويژگى اين حكومت جهانى عبارت است از: مديريت، منبع كنترل، رشد علم (در بعضى از احاديث آمده است كه دانش از بيست و هفت بخش تشكيل شده تا زمان قبل از ظهور قائم دو بخش از اين دانش آشكار مىشود و هنگامى كه قائم ظهور كند بيست و پنج بخش ديگر آشكار خواهد شد)، گسترش ارزشهاى دينى، توسعه اقتصادى و معيشتى، فراگير شدنِ امنيت و افزايش بينش سياسى.
به هر حال بحث جهانىشدن براى حوزه مخصوصا از نظر موضوعشناسى، اهميت دارد. ما در بسيارى از پديدههاى مدرن همين مشكل را داريم. گاهى اوقات با اظهارنظرهايى از سوى اساتيدمان روبهرو مىشويم كه آدم احساس مىكند موضوع مورد تصور واقع نشده ولى حكم صادر شده است. بنابراين لازم است بيش از گذشته به موضوعشناسى در حوادث واقعه بپردازيم. اگر حوادث واقعه را از نظر موضوعى نشناسيم با توجه به اين كه امروزه شناخت موضوع بخشى از حكم بوده و در صدور حكم مؤثر است، دچار مشكل خواهيم شد.